کد مطلب:95681 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

خطبه 227-در ستایش پیامبر












[صفحه 487]

درباره صفات خدای تعالی سپاس و ستایش خدایی را سزاست كه اندیشها از درك ذات او عاجزند، هیچ مكانی او را در بر ندارد و هیچ چشمی توانایی بینش آنرا ندارد و هیچ پرده ای او را نمی پوشاند آفرینش و دلیل بر جاودانگی اوست و آفریده های او گواه بر یگانگی او... خدای تعالی، به وعده های خویش وفا می كند و هرگز بر بنده ای ستمی ندارد و بر همگان به عدل و داد عمل می كند و همه فرمانهای او از سر صداقت و راستی است و جاودانگی اش را با ابدیت بی آغاز و خلق آفریده های تازه و فانی و ساختن هر شیئی تثبیت كرده است او یكی است بی آنكه در شمار اعداد باشد جاودان است بی آنكه ایام به حساب آید قائم و استوار است نه با پشتیبانی غیر، صاحبان افكار و اندیشه های عمیق او را درمی یابند نه با چشم. كه همه آنچه به چشم می آید گواه بر هستی اوست، اندیشه ها بر او احاطه ای ندارند اما به وسیله اندیشه ها باز شناخته شده و اندیشه ها را به محاكمه كشیده است بزرگی او را نهایتی نیست و عظمت او در هیچ ظرف نمی گنجد به وصف نمی آید كه بزرگی اش از حد توصیف بیرون و عظمتش از همه چیز افزون است. من شهادت می دهم كه محمد (ص) فرستاده خداست و خداوند او را با دلایل روشن و

آشكار برای ابلاغ پیام خویش بر بندگان خود فرستاده است تا حق و باطل را از هم جدا سازد و مردم را به راه حق بخواند. محمد (ص) با دلالتهای روشن راه راست را نمود و پیوندهای ایمان و اسلام را استوار گرداندی. و اساس اعتماد و اعتقاد را بنیان نهاد.

[صفحه 487]

اگر انسانها درباره عظمت و بزرگی و قدرت و توانایی و كرامت خداوندی اندیشه كنند راه راست را بازمی یابند و از سختی آتش پر سوز دوزخ می هراسند. اما هیهات كه دلهای آدمیان بیمار و دیدگانشان نابیناست. و گرنه به جنبندگان ریز كه كمال آفرینش اوست می نگریستند. چرا به این جنبنده های كوچك كه خداوند بر ایشان پوست و استخوانی مناسب داده نگاه نمی كنید چرا مور را نمی بینید كه با جثه ضعیف و كوچك خود، مسیر خود را بازمی یابد و در تكاپوی تهیه معاش خویش است. و دانه ها را به لانه ها انتقال می دهد و برای روزهای سخت خود توشه می اندزود. از تابستان در اندیشه زمستان است و دانه و توشه جمع می آورد خداوند ضامن روزی مور است و طریق رزق او را گشوده است. خداوندی كه احسان و اكرام او پایانی ندارد و هیچ جنبنده ای را فراموش نمی كند، هر چند كه در دل سنگی سخت خانه كرده باشد. اگر به مور و درون و بیرون او بیاندیشید از آفرینش آن در شگفت می مانید و خداوندی را كه آنرا با آن دست و پای به حركت درآورده و سلسله اعضاء و اعصابش را به هم پیوند داده بهتر بازمی شناسی. و بدان كه خالق مور كسی است كه درخت خرما نیز آفریده است و در هر یك دقتی خاص بكار آورده

و هر یك از مخلوقاتش را به درجه بزرگی و كوچكی، سنگینی و سبكی، توانای امتیاز بخشیده و اما از جهت خلقت همه یكسانند، آسمان و هوا، خورشید و ماه... گیاه و درخت و آب و باد و شب و روز و رودهایی كه جاری است كوههای كه استوار است. بر همه اینها بنگرید و خدا را بیاد آورید و باور كنید. وای بر كسی كه این آفرینش عظیم را دریابد و خدای را كه آفریدگار این همه است باور نكند. كافران می اندیشند كه مانند گیاهان خود روی صحرایی بر گستره زمین روئیده اند بی آنكه برزگری بذری بپاشد و آبیاریشان كند و بارورشان سازد این كافران برای این پندار خویش هیچ دلیل و حجتی نیز ندارند و در ایمانشان نیز حقیقتی نهفته نیست.

[صفحه 488]

حال به ملخ اندیشه كنید كه خداوند بر آن دو چشم سرخ و دو گوش پنهانی و دهانی مناسب بخشیده است. و چنان نیرویی بر او عطا كرده كه می تواند در برابر هر سختی مقاومت نماید و گیاهان را بوسیله دندانهای خود بچیند با پاهای داس مانند خد جهشهای سریع دارد و به گونه ایست كه كشاورزان از هجوم آنان در وحشتند و اگر تمامی آنان نیز جمع شوند قدرت دفع ملخ را ندارند... و ملخها در زمان خود به مزرعه ها می آیند و روزی خود را برمی گیرند و دور می شوند، و این همه در حالتی است كه تمام جثه ملخ بیشتر از یك بند انگشت نیست. پس خدایی كه زمین و آسمان و این همه آفریده را آفریده است بایستی ستایش نمود و بر بارگاهش سجده نمود و چهره بر خاك سائید و فرمان او را به جان گرفت كه پرندگان نیز در فرمان او هستند و خدا بر تمام دم و بازدم نفسهای آنان نیز آگاه است و دست و پا و اندام آنان را برای زندگی در بیابان و دریا آفریده... و روزیشان را به حد معین مقرر داشته است. كلاغ، عقاب، كبوتر، شترمرغ همه آفریده های آفریدگاری هستند كه بر همه چیز توانایی و قدرت دارد. همچنان كه ابر سنگین را پدپد آورده و بارانش را فرومی باشد تا زمین را از خشكی وارهاند و گیاهان سب

ز را برویاند...


صفحه 487، 487، 488.